سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دلم گرفته است

دلم گرفته است

حتی پوست کشیده شب

که میکشد دست نوازش

بر شهر

نمیداند چگونه سیاهی یک غم

سینه ام را میفشرد در هم

دلم گرفته است

آسمان اما جاریست

میدرخشد مهتاب

رقص ستاره ها بیکران تیرگی شب

را نور باران کرده است

دلم گرفته است

گر چه در پس کوچه های این شهر

هنوز هم نگاههای بیقرار عشق

انتظار چشمی آشنا را دارند

خدا هنوز هم پشت قاب چشمان

بوسه های مهر مینوازد

در طپشهای نامنظم قلبی

که میشکند انتظارش

دلم گرفته است

تمامی دلتنگیم را در کوزه ای

مانده به جا از گذشته های دور میریزم

و به آن آب می افشانم پای

گلدانی که گل سرخ شاهزاده کوچک

را در آغوش فشرده ست